|
|
نوشته شده در جمعه 11 ارديبهشت 1394
بازدید : 3454
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
سلام علیکم و رحمة الله وبرکاته.. چندی قبل یکی از عزیزان اهل سنت در مورد ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با عمر بن خطاب، خیلی مانور میدادند که من مجبور شدم قسمتی از مقاله سایت ولیعصر (عج) یا همان موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر را در اینجا قرار دهم.. اگر مایل به خواندن این مطلب هستید لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.. در ضمن از تمام عزیزان خواهش میکنم نظرات پر مهر والبته انتقادی خودتان را برای بنده بگذارید.. یک دقیقه بیشتر وقتتان را نمی گیرد.. یاعلی مدد..
:: برچسبها:
آيا ام کلثوم با عمر ازدواج کرد ,
آیا عمر بن خطاب داماد حضرت علی بود ,
آیا شیعیان قبول دارند ام کلثوم با عمر ازدواج کرد ,
شبهات مربوط به ازدواج عمر با ام کلثوم ,
نظر شیعه به ازدواج ام کلثوم با عمر ,
شبهات ازدواج ,
موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر ,
پاسخ به شبهات وهابیت ,
سایت سنی آنلاین ,
آیا ام کلثوم دختر حضرت زهرا بود ,
شخصیت عمر بن خطاب در کتب اهل سنت ,
اهل سنت بوکان ,
اهل سنت بخوانند ,
اتمام حجت برای اهل سنت ,
اخلاق عمر بن خطاب ,
آیا عمر بن خطاب تند خو بود ,
نسب عمر بن خطاب ,
عمر همسرش را کتک می زد ,
آیا روابط حضرت علی با عمر بن خطاب خوب بود ,
چه کسی بدعت گذار فاسق ستمگر شارب خمر و رباخوار بود ,
آیا عمر شجاع بود ,
,
نوشته شده در چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394
بازدید : 2870
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
سوال 1 : مقصود از اهل بيت در آيه تطهير وآيه اهل بيت در آيه حضرت ابراهيم عليه السلام
در آيه اول مقصود اهل بيت حضرت ابراهيم و در آيه دوم مقصود اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم است.
اما اينكه اهل بيت در هرکدام از دو آيه چه کساني هستند بين اهل تسنن وتشيع بحث است . اهل سنت آن را عام براي تمامي بستگان دانسته وشيعيان تنها عده خاصي را مطرح مي کنند . در اين بين شيعيان براي اثبات مدعاي خويش به آيات قرآن روايات اهل تسنن استشهاد مي کنند. اما اهل تسنن چون در اين زمينه از منبع وحي فاصله گرفته اند حتي بين خود نيز در مورد معناي اهل بيت ( که کدام دسته از بستگان هستند ) اختلاف دارند.
دليل بر نظر شيعه:
اهل بيت در لغت:
در لغت عرب اهل الرجل را در مورد خاصه ونزديکان شخص به کار مي برند . پس در ابتدا اهل بيت الرجل شامل زن فرزند وحتي بستگان وي هم مي شود.
اهل بيت در اصطلاح قرآن:
اما در مورد اصطلاح ديني �اصطلاح خاصي براي معني اهل وضع شده است :
در قرآن مي بينيم که لفظ اهل براي بعضي خاص از خاندان انبيا استعمال شده است و مقصود تمامي نزديکان ايشان نيست . زيرا در قرآن حتي پسر نوح نبي عليه السلام هم از اهل ايشان استثنا شده است . تا چه رسد به همسر( مانند همسر نوح ولوط)
قَالَ يَا نُوحُ إنَّهُ لَيسَ مِن أهلِکَ إنَّهُ عَمَلٌ غَيرُ صَالِحٍ (سوره هود آيه 46)
خداوند فرمود اي نوح او از خاندان تو نيست او (صاحب) عمل ناشايست است.
پس براي فهميدن معناي اهل بيت هر رسولي بايد به منبع وحي تمسک جسته از او معناي اهل بيت را پرسيد .
و در مورد اهل بيت رسول خدا بهتر است به روايات نبوي مورد اتفاق شيعه وسني مراجعه کرد.
در مورد شان نزول اين آيه سوره احزاب ، اهل تسنن روايت حديث کساء را نقل مي کنند:
عن صَفِيَّةَ بِنْتِ شَيْبَةَ، قَالَتْ قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).
صحيح مسلم: 130/7 ح 6414
عائشه گفت که رسول خدا صبح هنگام بيرون رفتند و بر روي دوش ايشان عبايي طرح دار از موي سياه بود . پس حسن بن علي آمد پس او را در زير عبا گرفت . پس حسين آمد و او را نيز وارد کرد . پس علي آمد او را نيز وارد کرد . سپس فرمود : خداوند مي خواهد از شما اهل بيت پليدي ها را دور کند و شما را پاک نمايد .
ودعا رسول الله صلى الله عليه وسلم الحسن والحسين وعليا وفاطمة فمد عليهم ثوبا فقال اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا
سنن النسائي الكبرى ج5/ص113
رسول خدا، حسن حسين علي وفاطمه را خواست پس پارچه اي بر روي ايشان کشيد و گفت خداوندا ايشان اهل بيت من هستند پس بدي را از ايشان دور گردان وايشان را پاک نما
3871 حدثنا محمود بن غيلان حدثنا أبو أحمد الزبيري حدثنا سفيان عن زبيد عن شهر بن حوشب عن أم سلمة أن النبي صلى الله عليه وسلم جلل على الحسن والحسين وعلي وفاطمة كساء ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا فقالت أم سلمة وأنا معهم يا رسول الله قال إنك إلى خير قال هذا حديث حسن وهو أحسن شيء روي في هذا وفي الباب عن عمر بن أبي سلمة وأنس بن مالك وأبي الحمراء ومعقل بن يسار وعائشة
سنن الترمذي ج5/ص699
ام سلمه همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : رسول خدا بر روي حسن ، حسين ، علي وفاطمه عبايي کشيد .پس فرمود که حداوندا ايشان اهل بيت من و نزديکان من هستند . از ايشان پليدي را ببر و ايشان را پاک گردان . ام سلمه مي گويد : از رسول خدا پرسيدم که آيا من همراه ايشان هستم (از اهل بيتم)؟ فرمودند تو بر خوبي هستي (از اهل بيت نيستي اما از نيکاني) .
ترمذي گفته است که اين حديث خوبي است و بهترين روايت در اين زمينه است ...
الباني در کتاب خود (صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205) اين روايت را صحيح دانسته است .
همچنين اين روايت را حاکم نيشابوري نقل کرده وگفته است:
هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه.
المستدرك: 416/2، 146/3.
اين روايت طبق نظر بخاري ومسلم صحيح است ولي آن را ذکر نکرده اند.
همچنين بعد از ذکر روايتي با همين مضمون مي گويد:
هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه.
المستدرك: 416/2.
اين روايت طبق نظر مسلم صحيح است ولي آن را نقل نکرده است.
وحتي طبراني در ج3/ص52 از حديث 2662 تا 2673 ده روايت مي آورد که در آنها تصريح به همين مضمون شده است که اهل بيت رسول خدا تنها علي فاطمه حسن وحسين هستند و حتي ام سلمه از همسران رسول خدا در آن مجموعه نيست .
نيز احمد بن حنبل و طبراني در ضمن اين روايت نقل کرده اند که ام سلمه گفت :
فرفعت الكساء لأدخل معهم فجذبه من يدي وقال: إنّك على خير.
مسند أحمد ج 6 ص 323، المعجم الكبير للطبراني ج 3 ص 53
پس من عبا را بالا بردم تا همراه ايشان داخل شوم، پس حضرت آن را از دست من کشيده و فرمودند تو بر خير هستي
جالبتر اينکه ابن تيميه که رهبر نظري وهابيون است در مورد ايشان چنين مي گويد :
والحسن والحسين من أعظم أهل بيته اختصاصا به كما ثبت في الصحيح أنه دار كساءه على علي وفاطمة وحسن وحسين ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا
منهاج السنة النبوية ج4/ص561
معني اين عبارت واضح است که خدايا ايشانند که خاندان من هستند پس از ايشان پليدي ها را دور کن وپاکشان گردان
در اين عبارت هيچ شرطي براي طهارت اهل بيت قرار داده نشده است .يعني تقواي ايشان فرض شده است .
اما در مورد همسران رسول خدا در قرآن مي بينيم که فرموده است :
يَا نِسَاءَ النبي لَستُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إن اتَّقَيتُنَّ (سوره احزاب آيه 32)
اي زنان رسول خدا مانند بقيه زنان نيستيد اگر تقوا داشته باشيد.
نيز در بعضي رويات صحيحه اهل تسنن آمده که بعضي از بزرگان صحابه صريحا همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را جزو اهل بيت نمي دانند:
عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ دَخَلْنَا عَلَيْهِ فَقُلْنَا لَهُ لَقَدْ رَأَيْتَ خَيْرًا لَقَدْ صَاحَبْتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَصَلَّيْتَ خَلْفَهُ وَسَاقَ الْحَدِيثَ بِنَحْوِ حَدِيثِ أَبِي حَيَّانَ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ أَلَا وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ مَنْ اتَّبَعَهُ كَانَ عَلَى الْهُدَى وَمَنْ تَرَكَهُ كَانَ عَلَى ضَلَالَةٍ وَفِيهِ فَقُلْنَا مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ نِسَاؤُهُ قَالَ لَا وَايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنْ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُه�ا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَقَوْمِهَا أَهْلُ بَيْتِهِ أَصْلُهُ وَعَصَبَتُهُ الَّذِينَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ
صحيح مسلم ج4/ص1874 كتاب فضائل الصحابة باب من فضائل علي بن أبي طالب
پس گفتيم (از زيد بن ارقم) که اهل بيت رسول خدا کيانند؟ همسران او؟ پاسخ داد : نه قسم به خدا که زن چند وقتي با شوهرش خواهد بود سپس وي را طلاق داده وبه نزد خانواده اش وبستگانش باز مي گردد .
غير از اين روايت روايات ديگري هم آمده است که در مضمون با اين روايت مخالف است اما همانطور که گفته شد علت اين اختلاف عدم استفاده از قرآن وکلام خود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است .
اما ما در ابتدا با استفاده از قرآن مشخص کرديم که در نظر دين اهل بيت هر پيغمبري عده خاصي هستند .
سپس با روايات خود اهل تسنن از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم مصداق آن را مشخص نموديم.
موفق باشيد..
:: برچسبها:
آیه تطهیر بر چه کسانی دلالت دارد ,
آیا آیه تطهیر بر زنان پیامبر شامل می شود ,
منظور از آیه تطهیر چیست ,
آیه تطهیر بر آل کسا نازل شده است ,
آیه تطهیر بر چه کسانی نازل شده است ,
آیه تطهیر ,
آیا پسر حضرت نوح جز اهل بیت حضرت نوح بوده است ,
آیا می شود کسی جز اهل بیت پیامبر محسوب نشود ,
اهل بیت بر چه کسانی تلقی می شود ,
شبهات وهابیت ,
مولوی رحیمی اهل سنت خواف ,
اهل سنت عنبران ,
ام المومنین ,
رضی الله عنها ,
رضی الله عنه ,
,
نوشته شده در دو شنبه 7 ارديبهشت 1394
بازدید : 2758
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم.. والسلام و الصلاة علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین و درود بر شما عزیزان.. سخنی گراف نمی خواهم بگویم تا وقت عزیز و گرامی شما عزیزان را بگیرم ولی چندی قبل یک بنده خدایی به من ایراد و اشکال گرفت که چرا شما در مسائل 1400 سال قبل مانده اید و همیشه هم تکرار می کنید و اینها باعث کینه توزی و بدبینی به مذاهب و ادیان دیگر می شود و به قول کوچه بازاری فرمودند که بابا بی خیال 1400 سال قبل و الآن رو بچسب، الآن تو عرصه تکنولوژی هستیم نه تاریخ! آری این سوال خیلی از مردم شده است و متاسفانه یک عالم که اصلا منظورم آقای هاشمی نیست هم همین حرف رو گفته بودند و کلیپ سخنرانی ایشون هم در فضای مجازی موجود است. حال جواب چیست؟! اول از همه سوالی می پرسم که جواب نیمی از سوال را خواهد داد، آخرش چه؟! این سوال را باید از تک تک ماها بپرسند، از صاحب مغازه بپرسند، آخرش چه؟ از دانشجو بپرسند، آخرش چه؟ از کشاورز بپرسند، آخرش چه؟ از معلم بپرسند، آخرش چه؟ از بیکار بپرسند، آخرش چه؟ از نانوا بپرسند، آخرش چه؟ درست هست باید از همه بپرسند، آخرش چه؟ اگر در وسط همه این کارها جان به جان تسلیم کردی چه می شود؟ خداوند تو را آفرید تا به کمالات برساند و اگر سراغ هر کاری بروی و رضایت معبودت را در نظر نگیری و فقط در پی عیش و نوش باشی، بدون شک زیان می بینی، هم در این دنیا هم در آخرت. باید به این گونه افراد گفت: به کجا چنین شتابان؟؟ پس چه زیباست خداوند را شریک زندگی ات کنی و از همه بیشتر شریک کارت. حال تو رضایت خداوند را در نظر گرفته ای و می بینی قول های خداوند که به تو می رسد از هزاران طریق است، یکی یهودی، یکی مسیحی، یکی اسلام، یکی هندو و غیره. و حتی این ادیان هم شاخه و مذاهب بی شماری دارند که تو را می کشانند به هزاران سال قبل، زمانی که به وجود آمدند. در اینجا واجب می شود که تحقیق کنی و بهترین را انتخاب کنی و بهترین ها برای توست. ولی اکثر مردم مشغله های زندگیشان را بهانه می کنند و من می گویم دنیای آخرت بیش از این دنیا ارزش و کرامت دارد پس برای این دنیای فانی، دنیای باقی را فدا نکنید و امثال این مردم اسیر شده در این دنیا همانند بچه هایی است که تازه متولد شده اند و دائم در حال گریه کردن هستند.. اینها همان جای تاریک و کوچک را دنیایی بزرگ تلقی می کرده اند ولی افسوس که نمی دانستند آن جای تاریک و کوچک ذره ای در برابر این دنیا نبوده.. از پیرمرد روستایی پرسیدند تو چگونه خداوند را شناخته ای؟ گفت: من هر روز چندین بار از چشمه برای خانه آب می آورم و در طول این مدت از بهترین ظرفها استفاده کردم ولی هر بار مقداری از آب خالی می شود ولی نگاهی که به خود می کنم میبینم ده ها سال است که ظرف بدنمان در حال تکان و جنبش است ولی قطره ای تا اراده نکنیم از او نمی ریزد.. بیاییم خداوند را مثل این مرد روستایی بشناسیم و به او ایمان بیاوریم و او را در سفره زندگیمان جای دهیم و بهترین سخن خدا را به وسیله فرستاده بر حق او بپذیریم.. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاتة..
:: برچسبها:
چرا در 1400 سال قبل مانده ایم ,
آخرش که چی ,
امام جمعه آبگرم ,
بچه ای که تازه متولد شده ,
ما آمده ایم تا بهترین را داشته باشیم ,
بهترین دین و مذهب ,
پیرمرد روستایی ,
خدا را چگونه شناخته ای ,
به خدا ایمان بیاور ,
خدا شما را دوست دارد ,
راه سخت نجات ,
خداوند تو را آفرید تا به کمالات برسی ,
فرستاده بر حق ,
داستان جالب ,
چگونه خدا را شناختی ,
شناخت خدا ,
بهترین را انتخاب کن ,
داستانهای کوتاه و مذهبی ,
مباحث مذهبی ,
وبلاگ مذهبی ,
تاریخ و ادیان ,
حوزه علمیه ,
نوشته شده در پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394
بازدید : 2614
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
کرامات عمر بن خطاب در كتب اهل سنتصداي عمر از مدينه تا فسا رسيداين قصه آن قدر معروف است كه حتي كتابهاي لغت نيز آن را نقل كردهاند . ما آن را از كتاب البداية و النهاية ابن كثير نقل ميكنيم :ذكر سيف عن مشايخه أن سارية بن زنيم قصد فسا و دار أبجرد فاجتمع له جموع ـ من الفرس و الأكرادـ عظيمة و دخم المسلمين منهم أمر عظيم و جمع كثير، فرأي عمر في تلك الليلة فيما يري النائم معركتهم و عددهم فخاوفت من النهار و أنهم في صحراء و هناك جبل إن اسندوا اليه لم يؤتوا ألاّ من وجه واحد. فنادي من الغد الصلاة جامعة، حتي اذا كانت الساعة التي رأي أنهم اجتمعوا فيها، خرج الي الناس و صعد المنبر، فخطب الناس و أخبرهم بصفة ما رأي، ثم قال: يا سارية! الجبل الجبل!!! ثم اقبل عليهم و قال ان الله جنودا و لعل بعضها أن لم يبلغّهم. قال: ففعلوا ما قال عمر، فنصرهم الله علي عدوهم و فتحوا البلد.جناب عمر بن خطاب در مدينه مشغول خواندن خطبه نماز جمعه و آيات قرآن را مي خواند؛ يك دفعه سه مرتبه گفت: «يا ساريه الجبل»، همه ماندند كه چه اتفاقي افتاده؛ بعد از نماز از او پرسيدند كه چه شد وسط خطبه اين چنين گفتي؟ گفت: در حين خطبه خواندن، يك نگاهي كردم به ملكوت زمين و زمان، ديدم لشكري كه براي فتح نهاوند فرستاديم، دشمنان از 4 طرف مي خواهند محاصره كنند و آنها را از بين ببرند، فرمانده شان آقاي ساريه بود، او را صدا زدم كه بيائيد به طرف كوه و از يك طرف با دشمن بجنگيد، تا آنها از 4 طرف حمله نكنند؛ آنها هم آمدند به سمت كوه و جنگيدند. بعد از 3 ماه كه لشكر آمد به مدينه، سؤال كرديم كه آيا اين قضيه را شما هم ديديد؟ گفتند: بله، در فلان روز در بيابان نهاوند بوديم كه صداي عمر بن خطاب در فضا طنين انداز شد و همه لشكر هم صداي او را شنيدند و او از مدينه صدا زد: «يا ساري الجبل»، و اگر صداي عمر بن خطاب نبود، همه از بين رفته بوديم و اين پيروزي هم نصيب اسلام نمي شد..البداية و النهاية، ج7، ص94، قصه جنگ فسا و المغني ، عبد الله بن قدامه ، ج 10 ، ص 552 و الشرح الكبير ، عبد الرحمن بن قدامه ، ج 10 ، ص 387 و فيض القدير شرح الجامع الصغير ، المناوي ، ج 4 ، ص 664 و تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 87 و دقائق التفسير ، ابن تيمية ، ج 2 ، ص 140 و أسد الغابة ، ابن الأثير ، ج 2 ، ص 244 و الإصابة ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 5 – 6 و تاريخ اليعقوبي ، اليعقوبي ، ج 2 ، ص 156 و الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 42 – 43 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 384 و تاريخ ابن خلدون ، ابن خلدون ، ج 1 ، ص 110 و تاج العروس ، الزبيدي ، ج 16 ، ص 327 .رود نيل تحت فرمان عمر..فخر رازي در تفسيرش از جمله مينويسد :الثاني : روي أن نيل مصر كان في الجاهلية يقف في كل سنة مرة واحدة وكان لا يجري حتى يلقى فيه جارية واحدة حسناء ، فلما جاء الإسلام كتب عمرو بن العاص بهذه الواقعة إلى عمر ، فكتب عمر على خزفة : أيها النيل إن كنت تجري بأمر الله فاجر ، وإن كنت تجري بأمرك فلا حاجة بنا إليك ! فألقيت تلك الخزفة في النيل فجرى ولم يقف بعد ذلك .تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 88 .رود نيل طغيان كرده بود و خانه هاي مردم داشت نابود مي شد. آمدند خدمت عمر بن خطاب كه اي خليفه رسول الله! به داد ما برس كه خانه هايمان رفت. جناب عمر بن خطاب گفت: يك سفالي براي من بياوريد؛ سريع براي او آوردند و با دست مباركش بر روي آن سفال نوشت :اگر به امر خداوند جاري مي شوي، پس جاري شو و اگر به امر خودت جاري مي شوي، ما كاري نداريم هر كاري مي كني بكن. بعد از آن، اين رودخانه ديگر طغيان نكرد و مردم از طغيان رود نيل راحت شدند.زمين از شلاق عمر ترسيد !فخر رازي مينويسد :الثالث : وقعت الزلزلة في المدينة فضرب عمر الدرة على الأرض وقال : اسكني بإذن الله فسكنت وما حدثت الزلزلة بالمدينة بعد ذلك .وزي در مدينه زلزله شديدي آمد و مردم ريختند بيرون و پناه آوردند به خليفه دوم، خليفه دوم شلاق خود را محكم بر زمين كوبيد و گفت: " آرام باش به اذن خدا " زمين هم آرام شد؛ بعد از آن، زمين مدينه ديگر زلزله نگرفت .آتش ، تحت فرمان عمر!الرابع : وقعت النار في بعض دور المدينة فكتب عمر على خزفة : يا نار اسكني بإذن الله فألقوها في النار فانطفأت في الحال .تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 88 .يكي از خانه هاي مدينه آتش گرفت و سرايت كرد به بخش أعظمي از خانه هاي مدينه. مردم مانده بودند حيران و سرگردان كه خانه ها آتش گرفته. عمر نوشت : " اي آتش به اذن خدا ساكن و خاموش شو" و آن را انداخت در آتش و آتش در همان لحظه ساكت و خاموش شد .اين نمونه كوچكي بود از غلوهاي اهل سنت در باره خليفه دوم . اگر خداي نخواسته يكي از شيعيان عين همين مطالب را در باره امير المؤمنين يا يكي ديگر از ائمه عليهم السلام نقل كند ، فوراً او را متهم به غلو كرده و فتوي به كفر او ميدهند .آهاي وهابي ها ! شما چه جوابي به اين مطالب داريد؟؟.. از شما که اين فضايل را بيان کردين ممنونم و تشکر مي کتم اما سوالي برايم پيش امد چرا جناب خليفه با اين همه معجزات در جنگ احد ان شلاق زمين کش خود را بيرون نياوردند و ترجيح دادن به سرعت فرار کنند خب شايد احتمالا شلاق تا آن روز کشف نشده بود! اگر شیعه اینها را نقل کند می شود غالی و اگر اهل سنت نقل کند می شود کرامت! من از اهل سنت انتظار جواب دادن به این مطلب را ندارم ولی انتظار دارم کمی تفکر و تعقل کنند در مورد همه مطالب این وبلاگ.. ..
:: برچسبها:
کرامات عمر بن خطاب در كتب اهل سنت ,
صداي عمر از مدينه تا فسا رسيد ,
کرامات خلفای اهل سنت ,
غلوهای اهل سنت ,
آیا اهل سنت عمر بن خطاب را شجاع می دانند ,
سایت وااسلاماه ,
دروغ سایت وااسلاماه ,
شخصیت عمر بن خطاب ,
راه سخت نجات ,
اهل سنت زاهدان ,
اهل سنت خواف ,
آیا شیعه غالی است ,
چرا اهل سنت تعصب دارد ,
آیا عمر بن خطاب فضیلت دارد ,
فراریان جنگ حنین چه کسانی بودند ,
مولوی عبدالحمید ,
مناظره شیعه و سنی ,
مولوی خیرشاهی ,
فراریان جنگ احد چه کسانی بودند ,
سایتهای اهل سنت ,
سنت2 ,
اهل سنت بخوانند ,
اهل تشیع یا اهل تسنن ,
محمد اسلامی ,
شبهات اهل سنت ,
شبهات وهابیت ,
جوان شیعی ,
شیعه جواب می دهد ,
آیا اهل سنت حق است ,
روایات در مورد فضایل عمر بن خطاب ,
omar ibn khatab ,
,
نوشته شده در سه شنبه 1 ارديبهشت 1394
بازدید : 4865
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم..سخنرانی استاد رائفی پور در رابطه با حکومت اسلامی-شیعی است و من به طور خلاصه شده برایتان نقل می کنم، امیدوارم بعد از خواندن عزمتان را بیش از پیش جزم کنید.. البته لطف کنید و کامل بخونید و من خودم بارها سخنرانی را هم گوش دادم و هم خوانده ام و هنوزم میل به خواندش دارم.. به همه دوستان و عزیزان شیعه توصیه می کنم حتما بخوانند.. برای خواندن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
:: برچسبها:
islam ,
muslim ,
shi'a ,
suni ,
iranian ,
سخنرانی دکتر علی اکبر رائفی پور ,
آیا حکومت اسلامی ایران باطل است ,
ابو مسلم خراسانی جهنمی است ,
سیاه جامگان خراسان ,
برنامه نود ,
جمعیت شیعیان جهان ,
قیام زید بن علی ,
امام صادق در مورد قیام زید چه گفت ,
آیا قیام زید درست بود ,
آیا بدون تشکیل حکومت امکان ظهور وجود دارد ,
چرا شیعه نتوانست جان امام زمانش را حفظ کند ,
شیعه سلاح نداشت ,
موشک های ایران حاشیه امنیت ایجاد کرده است ,
سید حسن نصرالله ,
تبلیغات عظیم ماهواره ای ,
می خواهند اهل سنت ایران سلفی شوند ,
در قرآن آمده باید دشمنان را بترسانی ,
مسلمانان جهان ,
امام کاظم چند سال در زندان بود ,
چرا ایران انقلاب کرد ,
امریکا و انگلیس ,
شبکه های تفرقه افکن ,
اهل بیت علیهم السلام ,
آیا قیام امام خمینی درست بود ,
,
|
|
|